آرینآرین، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

جوجوی قشنگم آرین

29بهمن95ماندگارترین زیبایی دنیا...

برای اولین بار بهم گفتی مامان... گفتی و من مردم از خوشی... گفتی و دیدی دارم غش میکنم برات و دوباره گفتی... میگفتی و با لبخند میگفتی و میدیدی من غرق مادرانه هایی شدم که تو بهم هدیه دادی و از ذوق من میخندیدی و باز تکرار میکردی و باز میمردم از خوشی... دست بابای گلت درد نکنه که بغلش بودی و این زمزمه و تکرار نتیجه زحمت اون بود... دوست دارم به اسم خودم صدام کنی که البته تلفظش فعلا برات سخته ولی اونقدر مسرور این کلمه شدم که شاید نظرم عوض شه...تا قبل از این به من و البته به همه میگفتی و میگی علی!!!! مثلا میگم برو بابا رو صدا کن یا حتی میگم برو رضا رو صدا کن میری داد میزنی عللییی!!!!!.....ولی به بابابزرگم میگی ام!!آخه همیشه برات تو ...
30 بهمن 1395

ما سه تا....

من و تو و بابایی .... دستاتو درو گردنمون حلقه می کنی و برامون میخندی.. دستای کوچولوتو از شدت خنده به صورتت میزنی و قند تو دلامون آب میکنی... بعضی وقتام خجالت میکشی بابت بعضی شیطنتهات و صورتتو میگیری و میخندی و از صحنه دور میشی!!... وقتی کار خطایی میکنی که میدونی روش حساسیم صدامون میزنی و نگاهمون میکنی و با خنده اون کارو انجام میدی!!... مثلا چیزی رو میخوای بخوری که نباید!!... تمام اجزای صورتتو میشناسی...نماز میخونی باهامون...حرفای قشنگ میزنی...صدامون میکنی...با اسباب بازیات که بازی میکنی و غرقشون میشی دلمون برات ضعف میره... بازی و بدو بدو و رقص اونم کردی... روزی چند بار متقاضی پخش فیلم تولدتی و باهاش میرقصی و غرق بعضی ...
28 بهمن 1395
1